سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنگدستى بزرگتر مرگ است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :69
کل بازدید :25389
تعداد کل یاداشته ها : 33
103/9/13
12:14 ص

بسیاری از ما این روزها آن قدر غرق زندگی در دنیای مدرن و گرفتاری‌هایش شده‌ایم که بخش‌های مهمی از زندگی فردی و جمعی‌مان را به دست فراموشی سپرده‌ایم. بخش‌هایی که شاید از ارکان اصلی زندگی هر یک ما به شمار آیند. مطالعه و توجه به شکل‌گیری عادت آن یکی از همین مقوله‌هاست، مقوله‌ای که حداقل در میان مردم ما چیزی نمانده که از یاد برود. بهترین شاهد برای این ادعا هم ورود انواع و اقسام سرگرمی‌ها و ابزارهای دیجیتالی به درون خانواده‌ها است، ابزارهایی که به مرور در حال جایگزین شدن به جای کتاب هستند، سرگرمی‌هایی که شاید کودکان را در طول روز مشغول خود ساخته و از این طریق مادران و پدران جوان فرصت بیشتری برای پرداختن به کارهای دیگرپیدا کنند.
تمام اینها در حالی است که سرانه مطالعه‌ای که همه از پائین بودنش گلایه دارند، عادتی نیست که در بزرگسالی بتوان نهادینه‌اش کرد. باید از همان دوران کودکی به پی‌ریزی پایه‌هایش توجه کرد. اتفاقی که هنگامی که مادر یا پدر کتابی در دست گرفته و برای کودک خود می‌خوانند؛ رخ خواهد داد. اتفاقی که این روزها به لطف همان سرگرمی‌هایی که ممکن است به شکل انواع و اقسام لوح‌های فشرده بازی یا کارتون و... به خانه‌های ما راه یافته باشند؛ در حال وقوع است. به همین منظور امروز تصمیم گرفتیم پای گفت‌وگوی یکی از نویسندگان کودک و نوجوان کشورمان که سابقه کاری او سال‌ها فعالیت در حوزه کودکان و نوجوانان را هم نشان می‌دهد بنشینیم. مریم صباغ‌زاده، مدیر مرکز آفرینش‌های فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان.


تمرکز خانواده‌های جوان به تهیه انواع و اقسام سرگرمی‌های دیجیتالی به جای خرید کتاب چه نتایجی برای نسل‌های آینده به دنبال خواهد داشت؟
به طور قطع کتاب چیزی نیست که بتوان برایش هیچ جایگزینی پیدا کرد اما این که در استفاده از لوح‌های فشرده و سایر سرگرمی‌های دیجیتالی تنها به نکات منفی آن اشاره کنیم هم قضاوت درستی نیست. این ابزارهای سرگرمی نوین که بخشی از آنها به صورت بازی‌های رایانه‌ای و بخش دیگری هم به شکل انواع و اقسام لوح‌های فشرده اعم از شعر و آوازهای کودکانه، قصه‌گویی، کارتن و... مورد استفاده قرار می‌گیرند، همانند شمشیر دولبه‌ای عمل می‌کنند. وجود این سرگرمی‌ها درخانه‌های امروز را نمی‌توان اتفاق بدی به شمار آورد و نمی‌توان بچه‌ها را به طور کامل از این وسایل نهی کرد. ما هم به عنوان مادران و پدرانی که در عصر حاضر زندگی می کنیم ناچاریم تا حدی قدم در دنیای فرزندانمان گذاشته و آن را بشناسیم. در دنیای بچه‌های امروز که تا چشم باز کرده اند خود را در کنار ابزارهایی همچون رایانه دیده‌اند وجود این سرگرمی‌ها چیز غریبی نیست. از همین رو می گویم که در قدم نخست باید دنیای بچه‌ها را بشناسیم و بعد تصمیم بگیریم که کدام ابزار نباید در دسترس آنها قرار بگیرد.
پس معتقدید که در استفاده از این ابزارهای نوین سرگرمی باید از دو منظر نگاه کرد؟
بله همین طور است. باید با واقع بینی بیشتری به این مسئله بپردازیم. این که تنها بر جنبه منفی آنها تأکید کنیم نشان از بی‌اطلاعی و قضاوت یک طرفه ما دارد. البته قبول دارم که این لوح‌های فشرده و ابزارهای دیجیتالی مطالعه و بازی به مرور در حال جایگزین شدن به جای کتاب هستند، اتفاقی که به هیچ وجه دیدگاه مثبتی به آن ندارم. با توجه به حوزه کاری خودم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و این که باید برای خرید کتاب از انتشاراتی‌های غیرکانونی برای نزدیک به هزار مرکز کانون تصمیم بگیریم، تا حد بسیاری در جریان این مباحث قرار دارم. برای همین است که می‌گویم نباید تمام تمرکزمان بر مخرب بودن استفاده از ابزارهای نوین سرگرمی باشد. اگر قرار به نقد این سرگرمی‌های دیجیتالی باشد باید به جنبه‌های خوب و بد آن با هم پرداخته شود. در کانون پرورشی کمیته انتخاب کتاب‌ها، به کتاب‌های الکترونیک، بازی‌های رایانه‌ای و سایر سرگرمی‌های دیجیتالی هم بها داده می‌شود.
مخرب دانستن مطلق این سرگرمی را شما از بی‌اطلاعی از دنیای کودکان و ناآشنا بودن با این سرگرمی‌های دیجیتالی می‌دانید؟
بله. باز هم می گویم قبل از هرگونه اظهار نظردر خصوص مثبت یا منفی بودن تأثیرات استفاده از این سرگرمی‌ها باید قدم به دنیای کودکان گذاشت و آن را شناخت. باید اطلاع درستی از کارکردهای این سرگرمی‌ها پیدا کرد و بعد در خصوص آن صحبت کرد. باید با نگاه واقع بینانه‌ای به دنیای بچه‌ها نزدیک شد و از دنیایی که آنها دوست دارند باخبر شد. منتها باز هم می‌گویم که نباید با توجه بیش از اندازه به این سرگرمی‌های نوین بچه‌ها را از کتاب و مطالعه به شکل سنتی آن محروم کرد. خود من با این که در اواخر دهه چهل عمرم هستم ولی هنوز که هنوز است تا کتاب تازه‌ای در دست می‌گیرم از بوی صفحات کاغذی آن به وجد می‌آیم. هر زمان که کتاب تازه‌ای می بینم اول با بوی صفحات کاغذی‌اش نفس می‌کشم و بعد به مطالعه آن می‌پردازم. بی‌اغراق در هیچ زمان و دوره‌ای نمی‌توان جایگزینی برای کتاب برگزید. هیچ سرگرمی و ابزاری قادر نخواهد بود جای کتاب را بگیرد.
کتاب‌های دیجیتالی چطور؟
این گونه کتاب‌ها در دنیای امروز و به واسطه گسترش استفاده از فضای مجازی طرفداران خاص خود را پیدا کرده‌اند. کتاب‌هایی که کاربران معمولاً پشت رایانه یا در تلفن همراه خود به مطالعه آنها می‌پردازند. منتها معتقدم که این کتاب‌ها بیشتر برای اوقاتی که ما زمانی برای مطالعه در اختیار نداریم مناسب هستند. من هم از کتاب‌های گویا استفاده می‌کنم ولی تنها زمانی که مشغول کارهایی همچون رانندگی یا انجام کارهای روزانه غیر فکری هستم. دنیای امروز و مشغله‌هایش آنقدر انسان‌ها را درگیر خود کرده است که استفاده از کتاب‌های نوین برای افرادی که به مطالعه علاقه‌مند هستند تقریباً گریزناپذیر است. به همین خاطر است که معتقدم نباید تنها بر جنبه منفی این ابزارهای نوین تأکید داشت. اما در صورتی که ضرورتی احساس نشود هم استفاده ازاین ابزارهای دیجیتالی را توصیه نمی‌کنم. از کتاب و مطالعه آن به شکل سنتی هم که بگذریم این که بچه‌ها تمام روز پشت مانیتور رایانه نشسته و مشغول بازی‌های رایانه‌های باشند چندان قابل قبول نیست. زمانی که کودکان با استفاده از اسباب بازی‌های واقعی و خارج از فضای مجازی به بازی می‌پردازند؛ مهارت‌های بسیاری کسب می‌کنند. شاید بد نباشد در خصوص اهمیت این مسئله مثالی بزنم. در کشور ژاپن این مسئله از چنان اهمیتی برای والدین جوان برخوردار است که تلاش می‌کنند از همان سال‌های نخست زندگی به کودکانشان در کسب مهارت‌هایی این چنینی یاری رسانند. به عنوان نمونه برای آنها اسباب بازی‌هایی بسیار کوچک تهیه می‌کنند؛ اسباب بازی‌هایی که قطعات بسیار ریزی دارند. از این طریق کودک از همان ابتدا دستانش توان کار کردن با اجزای کوچک را می‌آموزد. این درصورتی است که استفاده تمام وقت ازبازی‌های رایانه‌ای چنین فرصتی را از کودکان می‌گیرد. این تنها یکی از معضلات تمرکز بیش از اندازه بر این ابزارهای نوین است.
مطالعه کتاب در تقویت ذهن و دنیای تخیلات کودکان هم اثرات مثبت بسیاری دارد. ابزارهای نوین چطور؟ آیا آنها هم به همین اندازه در تقویت دنیای خیالی کودکان مؤثر هستند؟
نه. در واقع اصلاً این طور نیست. زمانی که کودک پشت مانیتور می‌نشیند؛ هم ذهن و هم چشم و گوش او درگیر می‌شود. زمانی که کودک علاوه بر گوش از چشم خود هم بهره می‌گیرد؛ دیگر جای خالی‌ای در ذهن او نمی‌ماند که بخواهد به تصویرسازی آن در ذهن خود بپردازد. اما زمانی که والدین برای کودک خود کتابی می‌خوانند از آنجایی که کودک تصویری از این داستان نمی‌بیند و تنها با گوش خود می‌شنود به ناچار در دنیای خیال خود باید به تصویرسازی در خصوص داستان مورد نظر و شخصیت‌های آن بپردازد. تقویت قدرت تخیل کودکان از راه کتاب خواندن برای آنان یکی از مهمترین فواید مطالعه است. بچه‌ها می‌توانند آن طور که دوست دارند به بازسازی شخصیت‌ها در ذهن خود پرداخته و هر شخصیتی را آن طور که خود دوست دارند تصویرسازی کنند. در صورتی که پدر و مادری بخواهند برای آرام کردن فرزندان خود و این که زمان بیشتری در خصوص انجام کارهای خود در اختیار داشته باشند؛ ازخواندن کتاب دوری کرده و تنها به سرگرمی‌های دیجیتالی روی بیاورند باید بدانند که کودکان خود را از چه فرصتی محروم خواهند کرد.
استفاده از دستگاه های جدید سرگرمی و ابزارهای دیجیتالی برای کودکان مضرات بسیاری دارد. باید حواسمان باشد که برای این که آنها را از سر خود باز کنیم به شکلی افراطی به سراغ این سرگرمی‌ها نرویم. همان طور که گفتم مخالف جایگزین شدن کامل این سرگرمی‌ها به جای کتاب هستم. مطالعه کتاب به شکل سنتی از چنان اهمیتی برخوردار است که بی‌اغراق می‌گویم اگر در خانه‌ای یک کتابخانه از کتاب‌های مکتوب نباشد؛ آن خانه فاقد روح و سرزندگی است.
نفوذ این سرگرمی‌ها و کتاب‌های گویا در کشورهای دیگر به چه صورت است؟
در چند سال گذشته برخی از کشورهای پیشرفته آنچنان تحت تأثیر فضاهای الکترونیک و مجازی قرار گرفتند که تصمیم گرفتند استفاده از آنها را جایگزین کاغذ کنند. آنها تا حد بسیاری این کار را انجام دادند ولی در نهایت از کرده خود پشیمان شدند. این کشورها بعدها فهمیدند که به پیکره فرهنگ، هنر و حتی دیگر علوم آنها لطمه‌های بسیاری خورده است. بعد از این آزمون غلط «NGO »‌های بسیاری فعالیت خود را در راستای حمایت از کتاب و مطالعه به شکل سنتی آغاز کردند. در شرایطی که تمام دنیا به سمت حرمت گذاشتن به مکتوبات می‌رود حیف است که ما بچه‌هایمان را با این چیزها سرگرم کنیم. ما باید از تجربه‌‌های جهانی استفاده کنیم. تجربه نشان داده هیچ ابزار یا سرگرمی‌ای جای کتاب آن هم به شکل سنتی را نمی‌گیرد. به همین سبب با اطمینان می‌گویم که آزموده را آزمودن خطاست